به گزارش متادخت، مادران این مرز و بوم از سالیان دراز با نغمههای قصه لالاییهای خود برای کودکانشان قصهها و سرگذشتها انسان را میخواندند و از این طریق در کنار کارکردهای اثربخش آن، پارهای از ادبیات شفاهی، بومی و فولکلور کشور را نسل به نسل به فرزندانشان منتقل میکردند.
لالاییها اگر چه در هر یک از نقاط کشور متفاوت بودند اما مضمون و محتواهای یکسانی داشتند و در قالب آن مهر و محبت و عشق مادرانه به کودک منتقل میشد و یا مادر با نجواهای شبانه خبرهای خوبی نظیر مژده رسیدن بهار، بازگشت پدر، سفارش به خوبی و نیکی و پرهیز از کار نادرست به کودک خود میداد.
گاهی نیز این لالاییها مفهوم و معنای مشخصی نداشت و مادر با گفتن عبارات ریتمیک و ضرباهنگ نظیر “هو هو هو هو ” و ” لالالا لالایی” با کودک خود ارتباط میگرفت و یا شاید هم از این طریق میخواستند آرزوها، غمها، حسرت و درد و دلهای خود را با مهر مادرانه بیان کنند فارغ از اینکه کودک تصور و درک عمیقی از این واژهها داشته باشد و بدین ترتیب به خود آرامش میدادند.
حسین تاران از کارشناس ارشد علوم تربیتی در تعریف لالایی گفته است: لالایی برگرفته از واژه “لالا” به معنای نوای دلنشین است و در اصطلاح، سرودهای شفاهی، ساده، عامیانه و دور از قاعدههای شعر رسمی و اندیشهپردازی اما آهنگین، گوشنواز و آرامبخش است و احساس، عاطفه، عشق و آرزوهای مادر به حال و آینده فرزند دلبندش را در برمیگیرد.
.اما دیگر این روزها لالایی گفتن مادر برای کودک دیگر همچون گذشته فراگیر نیست و به گفته کارشناسان لالایی گویی در بین برخی از مادران جوان امروزی جایگاهی ندارد و کودکان بیش از آنکه شبها با نجواهای درگوشی مادران و زمزمههای پرمهر و محبت وی به خواب بروند سرگرم گوشیهای همراه هستند و یا پای تلویزیون به خواب میروند.
جدا از تاثیرات روحی و روانی لالایی و قصه شب بر کودک و مادر، لالاییخوانی جزیی از فرهنگ این مرز و بوم بوده است که اگر چه در قالب ادبیات شفاهی میگنجد و نیازمند است تا مکتوب شود اما بیتوجهی به آن بخشی از ادبیات فولکلور مردم را به دست فراموشی میسپارد.
لالاییها در زمره فرهنگ مردمی
یک نویسنده و پژوهشگر تاریخ در همین خصوص میگوید: فولکلور یا فرهنگ مردم بخشی از زندگی اجتماعی است که شفاهی و سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل شده و لالایی از جمله گونههای فولکلور هر منطقه است که نقش اصلی انتقال آن به نسلهای بعدی بر عهده مادر است.
عباس قنبری عدیوی در گفت و گو با ایرنا افزود: نسلهای گذشته به سبب ویژگیهای زمانه با فرهنگ و ادبیات شفاهی و عامه پیوند خوبی داشتند و از این گونهها و محتواهای فرهنگی به کرات استفاده میشد اما به مرور زمان با پیدایش رسانههای نوین نظیر تلویزیون و تلفن همراه، قصهگوییها، لالاییخوانیها و بازیها و ترانههای محلی رنگ باخته و در کمتر خانهای میتوان آن را مشاهده کرد.
وی با اشاره به اینکه در دنیای کنونی و با وجود رسانههای نوین نیز باز میتوان به فرهنگ عامه و فولکلور پرداخت و از مزایای آن بهره گرفت تصریح کرد: فولکلور و فرهنگ شفاهی تعطیلپذیر نیست و در شرایط کنونی نیز مادران میتوانند ساعتی از شب را به لالاییگویی برای کودکان و نوزادان خود اختصاص دهند و مادر با نفس، صدا، لبخند و نگاه خود در حین لالایی گفتن پیوندهای عاطفی خانواده را تحکیم و تقویت کند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه ترانهها و فولکلورها هیچگاه کهنه نمیشوند اظهار داشت: مادران باید همت کنند و قصهگویی و لالاگویی را برای فرزندان خود اجرا کنند چرا که تجربه نشان داده بچهها با قصه و لالایی مشکلی ندارند و اگر مادر برای آنها لالایی بخواند با آن ارتباط میگیرند.
قنبری با بیان اینکه فرهنگ عامه برگفته از طبیعت و شیوه زندگی طبیعی انسانهاست افزود: اگر چه بازیهای رایانهای به مرور زمان جای قصهگویی و افسانهگویی را گرفته است اما اصالت فولکلور سبب میشود تا هر زمان که بخواهیم به گذشته خود بازگردیم و قصهها و داستانهای بومی محلی را احیا و از آثار تربیتی آن در زندگی خود بهرهمند شویم.
وی پیشنهاد داد تا فهرستی از کتابهایی که حاوی لالاییها و قصهها هستند از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آموزش و پرورش تهیه و به خانوادهها عرضه شود تا قصهگویی و لالاییخوانی در بین خانوادهها رواج بیشتری پیدا کند.
این دانشآموخته رشته ادبیات عامه یادآور شد: فولکلور همواره در خدمت انسانها بوده و به همه زمانها تعلق دارد و تمام شدنی نیست.
برخی از کارشناسان برای لالایی کارکردها و مزایای متعددی نظیر رشد مهارتهای زبانی، آموزش ریتم و ملودی، ایجاد پیوند قوی بین مادر و کودک، ارضای نیاز توجه به کودک، بند آمدن گریه کودک، خواب راحت نوزاد و کاهش استرس مادر عنوان میکنند که در دوران حاضر با منسوخ شدن لالایی در بین خانوادهها چنانچه جایگزین مناسبی برای آن پیدا نشود به نظر میرسد خلاهای ارتباطی بین مادر و کودک به وجود میآید و در آینده پیامدهایی به همراه خواهد داشت.
تاثیرات روانی لالایی؛ ایجاد دلبستگی ایمن
یک روانشناس کودک و نوجوان در خصوص کارکردهای روحی، روانی لالایی بر نوزاد و کودک به خبرنگار ایرنا گفت: دلبستگی ایمن در نوزاد از زمان تولد و با گفتن لالایی، بغل کردن، نوازش کردن و صحبت کردن با وی شکل میگیرد و برای نوزاد امنیت به همراه دارد.
ناهید رحیمی افزود: این دلبستگی ایمن باید تداوم داشته باشد و این طور نباشد که پس از سن مشخصی به طور نمونه این ارتباط قطع شود چرا که در این صورت کودک با خلا روحی روانی روبرو میشود و مشکلاتی در آینده برای وی شکل میگیرد.
وی به بیان اینکه کودکانی که با والدین به ویژه مادر ارتباط بیشتری داشته باشند و برای آنها لالایی گفته شود از نظر روحی و روانی از دیگر افراد جامعه سالمتر خواهند بود تصریح کرد: پژوهشهایی که در این خصوص انجام شده نشان میدهد نوزادانی که به لالایی گوش میدهند مدت زمان بیشتری آرام میمانند و خواب بهتر و عمیقتری دارند.
این روانشناس حوزه کودک و نوجوان یکی از دلایل آرامبخش بودن لالایی را حالت ریتمیک و ضرباهنگ بودن این نوا عنوان کرد و افزود: نوزاد از نخستین روزهای جنینی در محیطی با صدای ضربان قلب مادر زندگی کرده است به همین دلیل است که موسیقی و صدای آهنگین و تکرار زیاد واژگان در لالایی تاثیر مثبتی بر وی میگذارد.
رحیمی یادآور شد: خواندن لالایی برای کودکان موجب میشود که آنها احساس کنند مورد توجه خاص مادر قرار دارند و این احساس توجه و امنیت روانی در رشد همهجانبه کودک تاثیر بسیاری دارد.
به گفته وی، افرادی که در کودکی امنیت روانی آنها تامین میشود در بزرگسالی اعتماد به نفس بیشتری دارند و میتوانند استعدادهای خود را در محیط خانواده و جامعه بروز دهند.
این روانشناس حوزه کودک و نوجوان به تاثیر لالایی بر روحیه مادر نیز اشاره کرد و گفت: اگر چه خواندن لالایی برای کودکان از اهمیت ویژهای برخوردار است اما برای مادران نیز آرامشبخش است و مادرانی که تحت فشار عصبی و یا استرس قرار دارند با خواندن لالایی آرام میشوند و از سطح استرسشان کاسته میشود.
کمرنگ شدن لالایی به دنبال ورود رسانههای نوین به خانوادهها
یک مربی مسوول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان چهارمحال و بختیاری به نحوه شکلگیری لالاییها اشاره کرد و گفت: تاریخ دقیقی برای لالاییگویی مادران برای نوزادان خود نمیتوان مشخص کرد و باید گفت لالایی نخستین پیمان آهنگین و شاعرانهای است که میان مادر و کودک بسته میشود اما رشته این پیوند در دنیای کنونی در حال از همگسیختگی است.
ژیلا مهندس افزود: در دنیایی که خبری از رسانه و فضای مجازی نبود لالایی، قصهگویی و افسانهخوانی جزو جداییناپذیر خانوادهها بود و به ویژه در شبهای طولانی زمستان از جمله یلدا خانوادهها دور هم جمع میشدند و بساط قصهگویی به راه بود اما این فرهنگ رفته رفته با ورود رسانههای جدید به خانهها رنگ باخته است.
وی از لالایی با عنوان راه ارتباطی انتقال احساس به نوزاد و کودک یاد کرد و گفت: لالایی فقط شیوهای برای خواباندن نوزاد نیست بلکه مادر با این عمل تلاش میکند تا به نوزاد و کودک خود آرامش بدهد و او را مطمئن کند که در کنارش هست و به او توجه دارد.
این کارشناس حوزه کودکان تصریح کرد: شواهد نشان میدهد کودکان و نوزادی که برای آنها لالایی گفته میشوند در بزرگسالی کمتر عصبی میشوند و آرامش بیشتری دارند.
مهندس با بیان اینکه ارتباط کلامی و عاطفی مادر و کودک در دنیای کنونی قطع شده است، افزود: این به این سبب است که امروز مادران جوان لالایی گفتن بلد نیستند و به حدی درگیر جوانب دیگری از نیازهای نوزاد و کودک خود هستند که از مزایا و کارکردهای سخن آهنگین و ریتمیک که به آن لالایی گفته میشود غافل شدهاند.
وی تغییرات فرهنگی را عامل مهم رنگ باختن آداب و رسومهایی نظیر لالاییگویی عنوان کرد و گفت: در گذشته خوانش متون کهن از اهمیت و جایگاه بالایی در خانوادهها برخوردار بود اما امروزه حتی در کتابخانههای فعال نیز تعداد کتابها و متون کهن بسیار کم است و دهههای بعد متون کهنی که با تیراژ بالا چاپ شده باشد را سراغ نداریم.
کانون پرورش فکری در خصوص لالاییها فعالیتی ندارد
این مربی مسوول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان چهارمحال و بختیاری با اشاره به اینکه این نهاد در خصوص لالاییها فعالیت شاخصی ندارد اظهار داشت: نه در این خصوص دوره آموزشی و یا جشنوارهای وجود دارد و نه حتی کتاب مدونی در اختیار داریم تا در اختیار خانوادهها قرار دهیم.
مهندس با اشاره به اینکه تعداد کتابهایی که به طور خاص به موضوع لالاییها پرداخته انگشتشمارند افزود: به طور مختصر و محدود در حوزه اشعار فولکلور آثاری جمعآوری و چاپ شده است اما به طور خاص و ویژه در مورد لالاییها منابع مشخصی وجود ندارد.
وی با ابراز نگرانی نسبت به فراموشی ادبیات شفاهی کشور و تبعات ناشی از آن تصریح کرد: لالاییها نیز همانند دیگر وجوه ادبیات شفاهی کشور نظیر ضربالمثلها از خاطر مردم رفته رفته پاک شده و فقط تکههای کوچکی از آن باقی مانده است.
این مربی مسوول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان چهارمحال و بختیاری با بیان اینکه در کشورهای جهان مشاغلی نظیر قصهگویی وجود دارد اظهار داشت: این در حالی است که یکی از مهمترین خاستگاههای قصهگویی در جهان ایران است اما در رقابت با دیگر کشورها عقب ماندهایم.
مهندس ادامه داد: دور از انتظار نیست که به زودی شغل دیگری با عنوان لالاییگویی در ملتهای دیگر شکل گیرد و ما نیز از این غافله عقب بمانیم.
وی با بیان اینکه رفتارهایی نظیر لالاییخوانی نشانه مسوولیتپذیری است، یادآور شد: ورود فضای مجازی و رسانهها به کانون خانواده بدون اینکه فرهنگ استفاده درست از آن نهادینه شود سبب شده تا نتوانیم بین سنت و مدرنیته توازن مناسبی ایجاد کنیم.
مادران جوان و غفلت از لالاییگویی
کارشناس مسوول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان فارسان نیز با اشاره به اینکه برخی از مادران در زمان حاضر، ذهنیتی از لالاییگویی ندارند و نسبت به مزایا و کارکردهای آن بیاطلاع هستند اظهار داشت: تجربه ارتباط با کودکان بسیار این موضوع را نشان میدهد که اگر چه رسانههای امروزی جذابیت فراوانی برای کودکان دارد اما آنها در همهمهی این دنیای رنگارنگ و پرچالش همچنان علاقمند به شنیدن قصه و لالایی هستند.
شعله ایلبیگیپور افزود: این در حالی است که مادران جوان به دلایل مختلف مشغله کاری روزانه، بیاطلاع بودن از نقش مهمی روحی روانی لالایی بر مادر و کودک و اینکه از مادران خود لالاییگویی را یاد نگرفتهاند نسبت به این موضوع بیتوجه شدهاند این در حالی است که مهم نیست مادران با چه مضمون و اشعاری برای کودکان خود شبها لالایی بگویند بلکه مهم این است که آنها هنگام خواب در کنار نوزاد و کودک بوده و با حضور و نوای آهنگین خود به فرزند خود آرامش بدهند.
وی با اشاره به اهمیت حفظ ادبیات شفاهی تصریح کرد: ادبیات شفاهی سینه به سینه گشته تا به ما رسیده است و بیشک حفظ و انتقال آن به نسلهای بعدی یک ضرورت است و در این میان لالاییها هم بخشی از آن هستند اما پدرها و مادرها فراموش کردهاند که بچهها گاهی نیاز دارند در بغل آنها باشند تا برایشان لالایی و قصه و افسانههای قدیمی تعریف کنند تا خوابشان ببرد.
این کارشناس حوزه کودکان با بیان اینکه لالایی بین والدین و فرزند پیوند احساسی ایجاد میکند، تصریح کرد: اگرچه پژوهشهایی در خصوص کارکردهای روانی لالایی انجام شده اما میطلبد تا در این خصوص تحقیقات بیشتری انجام گیرد و نتایج آن برای عموم جامعه اطلاعرسانی شود.
ایلبیگیپور افزود: کتابها و منابع مربوط به لالاییها نیز بسیار محدود است و معدود نویسندگانی را میشناسیم که به این موضوع پرداختهاند که برای جلوگیری از این بخش ادبیات شفاهی کشور ناگزیر به حمایت از نویسندگان و فعالان این حوزه هستیم.
با توجه به کارکردهای مفیدی که لالاییگویی بر کودکان دارد میطلبد تا با همکاری دستگاههای فرهنگی و تربیتی به این موضوع توجه بیشتری شود و اهمیت قصهگویی و لالاییگویی در دورههای فرزندپروری و در رسانهها بیش از گذشته برای خانوادهها تبیین شود.
از سوی دیگر پژوهش درباره ویژگیها و مفاهیم درونی لالاییها هم به عنوان شاخهای از فولکلور و هم در بخش ادبیات زنانه برای شناخت زندگی درونی زنان در گذشته و خصلتهای فطری، آرزوها و دغدغههای فکری آنها میتواند مفید و ارزشمند باشد.
منبع: ایسنا