به گزارش متادخت، احمدابنابراهیم نشست تا سوالاتش را از حکیمه خاتون بپرسد، او تنها کسی بود که میتوانست پاسخ سوالاتش را بدهد.
- بانو میتوانم از شما بپرسم شما به امامت چه کسی بعد از رحلت حسن بن علی معتقد هستید؟
حکیمه خاتون با حیاء و عفت همیشگیاش پاسخ داد:
- پسر حسنبنعلی که نامش محمد است همان مهدی موعود
احمد کمی تامل کرد و دوباره پرسید:
- خداوند مرا به فدای شما گرداند، آیا شما ایشان را دیدهاید و یا خبرش را شنیدهاید؟
- _ آری من شنیدهام چرا که امام عسکری در نامهای به مادرش موضوع ولادت و امامت پسرش را خبر داده است.
در دل احمد هنوز شبهات زیادی بود پس ادامه داد:
- پس آن کودک کجاست؟ چرا ما نمیتوانیم ایشان را ببنیم؟
حکیمه خاتون که حالا اندوه در کلامش هویدا بود گفت:
- او پنهان است زیرا جانش از جانب حکومت عباسی در خطر است.
احمدابنابراهیم که گویی مستآصل شده بود گفت:
- پس اکنون شیعیان به چه کسی پناه ببرند؟
حکیمه خاتون بدون آن که تأمل کند گفت:
- به مادربزگش، مادر امام حسن عسگری
احمدابنابراهیم برآشفت و گفت:
- یعنی الآن من باید به کسی اقتدا کنم که وصیّ او، یک خانم است؟!
حکیمه اما همانطور با آرامش پاسخ داد:
- آری! شما در این شرایط، به شیوه امام حسین عمل کنید؛ چرا که آن حضرت در ظاهر، خواهرش «زینب» را به عنوان «وصیّ» انتخاب کرده بود، در حالی که زینب هر آنچه امام سجّاد از علم الهی بیان میفرمود، انجام میداد و گفتار و رفتار وی، مستند به دانش حضرت بود و فلسفه این کار، حفاظت از وجود مقدّس امام سجّاد بود.
حکیمه لحظاتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:
- همانا تو جزو محدّثان هستی! مگر شما گروه راویان، این حدیث را نقل نمیکنید که: «اِنَّ التّاسِعَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ یُقْسَمُ میراثُهُ وَ هُوَ فِیالْحَیاةِ؛ به درستی نهمین فرزند از نسل امام حسین میراث و اموالش بین بستگانش تقسیم میشود، در حالی که وی زنده است.
احمدابنابراهیم دیگر حرفی برای گفتن نداشت. همه چیز مثل روز روشن بود.
پیوست: بانو حدیث یکی از بانوان با فضیلت و اسوه تقوا در تاریخ تشیع است. ایشان همسر امام هادی (ع) و مادر امام حسن عسگری (ع) است. بانو حدیث از طرف امام حسن عسگری (ع) بعد از شهادت ایشان به عنوان وصی (متولی موقوفات و صدقات) انتخاب شد.