تصمیم ماهی برای طلاق و قبول کردن آن توسط بهنام، یک شبه اتفاق نیافته و روندی نوسانآمیز و پر از فراز و نشیب را پشت سر گذاشته است. شخصیت مرد داستان با بازی نه چندان دلچسب پارسا پیروزفر، دچار عدم پذیرش مسئولیت و تا حدودی عدم تمرکز است. او دائم به دنبال مقصر و پاک کردن صورت مسئله است. از همه مهمتر آنکه به عنوان یک کنشگر عقلانی به دنبال راهحلهای آنی، بیزحمت و سریع میگردد تا بتواند درد را تسکین دهد نه آنکه آن را درمان کند. بهنام بر خلاف ظاهر جذاب خود، پاسخگوی نیازهای جسمی و روحی یک زن، به عنوان شوهر نیست. در مجموع حضور و بازی پیروزفر به عنوان یک مرد سردرگم، فلکزده و گرفتار، چندان باورپذیر از آب در نیامده است…
یادداشت کامل “نقد سریال در انتهای شب” را میتوانید از طریق کلیک روی مقاله درج شده مطالعه نمایید.