به گزارش متادخت، نمیدانم چه واکنشی دارد. در دلم هم ترس است و هم شوق. باید تا رسیدنش سر خودم را گرم کنم. بلند میشوم و کتابی را از کتابخانه برمیدارم تا بخوانم، چند صفحه را ورق میزنم ولی نمیتوانم تمرکز کنم. کتاب را میبندم و سر جایش میگذارم. بوی قورمه سبزی همه خانه را پر کرده، راهی آشپزخانه میشوم، در خورشت را برمیدارم. بو که به صورتم میخورد حالت تهوع میگیرم. تا در قابلمه را میگذارم صدای زنگ در میآید. ضربان قلبم بالا میرود. در را باز میکنم. سعید مثل همیشه با خوشرویی وارد خانه میشود. پیشانیام را که میبوسد کمی آرام میشوم کتش را دستم میدهد و میگوید:
- چه بو و برنگی راه انداختی مهسا خانوم!
کت را به جا لباسی آویزان میکنم. سعید در حال ریختن چایی میپرسد:
- برات بریزم؟
- اگر زحمتی نیست!
میخواهم همه چیز را زودتر بگویم. تاب تحمل این همه استرس را ندارم. سینی چای را روی میز میگذارد و کنارم مینشیند.
- خب چه خبرا؟
- سعید کی بریم عقد کنیم؟
با تعجب نگاهم میکند.
- یعنی چی کی عقد میکنیم؟ ما که صحبتامونو کردیم الان چرا دوباره حرفشو پیش کشیدی؟
- من از بلاتکلیفی خسته شدم.
سگرمههایش درهم میرود.
- من از اول شرایطو بهت گفتم تو هم قبول کردی قرار نبود بازی در بیاری
دستش را میگیرم.
- بازی در نمیارم. الان شرایط فرق کرده حداقل باید بریم محضر صیغه رو رسمی کنیم.
- چه فرقی کرده؟ داریم زندگیمونو میکنیم.
- من باردارم.
خیره نگاهم میکند. انگار حرفی را که زدهام باور نمیکند.
- باید یه کاری بکنی این بچه دو روز دیگه شناسنامه میخواد.
انگار که حرفهای من را نمیشنود بلند میشود و به سرعت از خانه بیرون میرود.
پیوست:
مادده 21 قانون حمایت از خانواده: نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران در جهت محوریت و استواری روابط خانوادگی، نکاح دائم را که مبنای تشکیل خانواده است مورد حمایت قرار میدهد. نکاح موقت نیز تابع موازین شرعی و مقررات قانون مدنی است و ثبت آن در موارد زیر الزامی است: ۱ـ باردارشدن زوجه ۲ـ توافق طرفین ۳ـ شرط ضمن عقد