متادخت | روایت‌هایی فراتر از اندیشه

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زن کامل

تعدادی از زنان خودشان را باور ندارند، جملاتی مثل من زیبایم و من پول زیادی دارم، من ازدواج موفقی دارم برای آنها مثل رویا می‌باشد.

به گزارش متادخت، دلش می‌خواست با کسی درد دل کند، سال‌ها پیش ازدواج کرده بود ولی خوشبخت نبود. با سارا مشاوری کارکشته، دوستی نزدیکی داشت اما تا به حال با او صحبت نکرده بود. کمی که حرف زد احساس کرد آرام شده، شاید قطرات اشکی که ریخته بود تاثیر خودش را گذاشته بود.

سارا بلند شد کتابی از کتابخانه بیرون آورد و به دستش داد و با لبخند گفت: «این کتابو بخون. فکر کنم بتونه بهت کمک کنه. جلسه بعد که همدیگه رو دیدیم با هم در موردش صحبت می‌کنیم. فقط تو این مدت سعی کن به هیچ چیز منفی فکر نکنی، باشه؟ با هم درستش می‌کنیم، نگران نباش.» کتاب را گرفت و به عنوانش نگاه کرد «زن کامل». اسم کتاب به نظرش جالب آمد، با خودش فکر کرد آیا او زن کاملی است؟ شوهر و فرزندانش در مورد او چه تصوری داشتند؟ صفحه‌ای از کتاب را باز کرد و چند خط از آن را خواند:

«تعدادی از زنان خودشان را باور ندارند، جملاتی مثل من زیبایم و من پول زیادی دارم، من ازدواج موفقی دارم برای آنها مثل رویا می‌باشد. حتی زنانی که ازدواج کرده و میلیونر هستند خود را باور ندارند، خیلی از زنان زیبا نیستند و این مسئله روح آنها را آزار می‌دهد. اخیراً شنیدم که یک خانم کشاورز آمریکایی هرگز خود را در آینه نگاه نمی‌کند، چون خیلی زشت است. کتاب مقدس می‌گوید: همه را به اندازه خودشان دوست بدارید. اگر شما نمی‌توانید عاشق خودتان باشید پس در نتیجه نمی‌توانید عاشق دیگری باشید. اگر شما خودتان را دوست ندارید مطمئناً همسر خود را هم دوست ندارید و به کسی عشق نمی‌ورزید.»

کتاب را بست، با سارا خداحافظی کرد و راهی خانه شد. دلش می‌خواست زودتر کتاب را بخواند. تجریبات زندگی زنی که برای بازگرداندن عشق به کانون خانواده‌اش تلاش کرده و توانسته بود به موفقیت برسد.

کتاب زن کامل

نوشته مارابل مورگان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط