به گزار متادخت، چادرم را تا میزنم و داخل کمد میگذارم. صدای دعوای بچهها به گوش میرسد اما تصمیم دارم دخالتی در روابطشان نکنم. باید فکری به حال ناهار بکنم. کشوی فریزر را باز میکنم و ماهی را داخل آب میگذارم تا یخش زودتر باز شود. دلم کمی شور میزند اما راضیاش میکنم، مطمئنم.
مشغول سرخ کردن ماهی هستم که خسته در را باز میکند. به استقبالش میروم، کیفش را میگیرم و برایش چای تازهدم میریزم. کمی که خستگی در میکند کنارش مینشینم، نفس عمیقی میکشم و میگویم:
- احمد جان امروز رفتم سازمان حج و اوقاف پرسیدم میتونیم دو تا فیش آزاد بگیریم همین امسال راهی بشیم به امید خدا.
سنگین نگاهم میکند. دلم کمی قرص میشود.
- باور کن من این پولو دارم بهت هدیه میدم.
عصبانی میشود و صدایش را بالا میبرد:
- صد دفعه گفتم، هزار بار دیگهم میگم من با پول تو حج نمیام، تو هم بدون من هیچ جا نمیتونی بری، دیگه هم حرفی در موردش نزن.
امروز باید همه چیز را تمام کنم، این بار وا نمیدهم، محکم میگویم:
- من دوست دارم باهم بریم، ولی اگر تو دلت نمیخواد با پول ارث من بری حج مختاری! ولی من میرم.
پوزخندی میزند و میگوید:
- ناهید منو سر لج ننداز، من اگر اجازه خروج ندم تو هیچ جا نمیتونی بری.
- چرا! میتونم برم. حج به من واجب شده طبق شرع و قانون، تو هم نمیتونی جلومو بگیری.
بوی سوختن ماهی بلند میشود به چشمانش زل میزنم و میگویم:
- یا باهم میریم! یا من تنها میرم.
به سمت آشپرخانه میروم. برای اولین بار حرفم را زده بودم. حس بهتری داشتم هر اتفاقی میافتاد مهم نبود من توانسته بودم حرفم را بزنم.
پیوست:
ماده ۱۸ قانون گذرنامه : برای اشخاص زیر با رعایت شرایط مندرج در این ماده گذرنامه صادر میشود:
۱ – اشخاصی که کمتر از ۱۸ سال تمام دارند و کسانی که تحت ولایت و یا قیمومیت میباشند با اجازه کتبی ولی یا قیم آنان.
۲ – مشمولین وظیفه عمومی با اجازه کتبی اداره وظیفه عمومی.
۳ – زنان شوهردار ولو کمتر از ۱۸ سال تمام با موافقت کتبی شوهر و در موارد اضطراری اجازه دادستان شهرستان محل درخواست گذرنامه کهمکلف است نظر خود را اعم از قبول درخواست یا رد آن حداکثر ظرف سه روز اعلام دارد کافی است. زنانی که با شوهر خود مقیم خارج هستند و زنانیکه شوهر خارجی اختیار کرده و به تابعیت ایرانی باقی ماندهاند از شرط این بند مستثنی میباشند.
* به موجب نظریه شورای نگهبان، زنانی که عازم سفر حج تمتع هستند نیز از این قانون مستثنی شدهاند.