به گزارش متادخت، ظهور فمينيسم را شايد بتوان به تحولاتي چون رنسانس، انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتي نسبت داد كه مناسبات زن و مرد را در بعضي يا تمامي جهات مورد سؤال قرار داد. البته سير فعاليت فمينيستها در دو سه قرن اخير يكنواخت نبوده؛ زماني عمدتاً به محاق رفته و گاه به صورت حركتهاي سازمان يافته درآمده است كه از آن به سه موج تعبير ميكنند: موج اول از قرن نوزدهم شروع شد و تا سالهاي پس از جنگ جهاني اول ادامه يافت؛ موج دوم به دهه شصت میلادی برميگردد و موج سوم دو دهه اخير را شامل ميشود.
اکثر فمینیستهای معاصر بر اين باورند كه مردان همواره به دلیل قدرت بیشتر در برآوردن نیازهای خود بر زنان اعمال قدرت مینمایند و پیوسته خواهان تسلط بر زنان بودهاند و اين تسلططلبي به عرصههاي اجتماعي، سیاسي و اقتصادی محدود نمیشود، بلکه تا محيط خانواده نيز گسترش مییابد. نمایندگان فمینيست معتقدند که زنان باید دنیای جدید برای خود به وجود آورند و به شالودههای اجتماعی معانی جدید ببخشند؛ بر همین اساس زنان را برای چیره شدن بر ستمی که بر آنها میرود و نیز رهایی از جنس دوم بودن تشویق مینمایند.