به گزارش متادخت، شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه همچنان علایقی را در سطح جامعه به نمایش میگذارد که مانع از ارزشگذاری واقعی فعالیت «مدیران زن» در جامعه میشود.
باور غلط برتر بودن جنس مذکر نسبت به مونث از جهت «قدرت مدیریتی»، و گرایش مردسالارانه در انتصاب مدیران و اعتقاد به اینکه زنان در موضع تصمیمگیری محتاطانهتر عمل میکنند، باور به عاطفیتر و احساسیتر بودن زن است، در حالیکه مدیریت نیازمند فنون، تخصص، مهارت و کسب تجارب است و نباید عامل جنسیت در نحوه گزینش دخیل باشد.
افسانه توسلی استادیار دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد دانشگاه الزهرا(س) و انسیه جلالوند دانشآموخته مطالعات زنان این دانشگاه در مقالهای به بررسی مفاهیمی چون سقف شیشهای و موانع دستیابی زنان به عرصه مدیریتی بالاتر و تفاوت سبک مدیریتی زنان و مردان پرداخته و با اشاره به باور غلطی که به برتر بودن جنس مذکر نسبت به مونث از جهت قدرت مدیریتی، گرایش به مردسالاری در انتصاب مدیران منجر شده است، ابراز داشتهاند: این در حالی است که متاسفانه ادبیات مدیریت، شواهد جامع و کافی در پاسخ به این سوال که آیا زنان و مردان، مدیران متفاوتی هستند یا خیر فراهم نکرده است.
البته در ادبیات مدیریت علمی و مدیریت عمومی همواره باور بر این بوده که سبک مدیریتی زنانه و مردانه متفاوت است و جنسیت میتواند تأثیر مستقیم و غیرمستقیمی بر مدیریت منابع انسانی داشته باشد.
بررسیهای اخیر حکایت از آن دارد که در مقایسه با 2.9 درصد در سال 1986، تنها 4.8 درصد از پستهای مدیریتی در اختیار زنان قرار گرفته است.
عدم حضور زنان در ردههای مدیریتی کلان و میانی کشور موجب شده تا در ردههای بعدی مدیریت اجرایی نیز نتوانند به کرسیهای تصمیمگیری دست یابند و سهم خود را در تصمیمگیریهای سیاسی ـ اجرایی از 2 درصد افزایش دهند.[1]
در این زمینه با فرشته ولیمراد، کارشناس و فعال حوزه زنان گفتوگو کردیم. و او با تاکید بر اینکه علم مدیریت دارای اصولی است که با جنسیت در ارتباط نیست گفت: اما خصوصیات هر جنس میتواند در روشهای مدیریتی تأثیر گذار باشد.
ریزبینی و دقت زنانه، کمال مدیریت جامعه
ولی مراد با اشاره به اینکه جامعه بشریت متشکل از دو جنس زن و مرد است و هر دو جنس بر مبنای خصوصیات زیستیشان، نگرش و عملکرد متفاوتی دارند، گفت: این تفاوتها میتواند جزئیات متفاوتی در مدیریت ایجاد کند. برای مثال زنان نگاه ریزبینانه و دقیقتری به مسائل دارند و رفتارشان بیشتر بر مبنای مهر، ایثارگری و عطوفت پایهگذاری شده است، و در مردان خصوصیات و صفات دیگری قالب است اما جامعه بشری به مجموعه این صفات نیاز دارد که در کمال این صفات نگرش مادرانه و پدرانه حکم فرماست و نباید تفکیک شود چون هر دو نگرش آثار مناسب خود را خواهد گذاشت.
این کارشناس حوزه زنان ابراز داشت: این نیازمندی جامعه بشری در بهرهگیری از هر دو جنس در مدیریت جامعه در جایگاه تصمیمگیری و تصمیمسازی بیشتر اهمیت خود را نشان میدهد چون ما در مدیریت عالی نظام و بخشهای اجرایی قطعا به نگرش زنانه و مادرانه پر از عطوفت و حساس به جزئیات بیشتر نیاز داریم.
وی با اشاره به اینکه در نظامهای کنونی حاکم بر کشورهای جهان شاهد حضور برخی چهرههای زن سیاستمدار در جایگاههای عالی هستیم، توضیح داد: زنانی که به عنوان چهره سیاسی در برخی کشورها و مناصب کلیدی جهان قرار گرفتهاند، نتوانستهاند طلایهدار نگاه و مدیریت زنانه در جهان باشند، چراکه این افراد هم در نظام مردسالارانه حاکم بر جهان کنونی استحاله پیدا کردهاند و دیدگاهها و عملکردشان بر مبنای زنانگیشان نیست و در نتیجه نتوانستهاند، نگاه زنانه و مادرانه را به دنیای سیاست جهان وارد کنند و تمایز مدیریت زنانه از مردانه را به نمایش بگذراند.
وی برای تبیین دیدگاه خود به عدم بروز نگاه جنگطلبانه در مدیریت زنانه اصیل پرداخت و گفت: اگر مادرانگی را کمال زنانگی قلمداد کنیم، بنابراین زنی که چیزی حدود 20 سال از عمر خود را صرف تربیت و رشد انسانی میکند، نمیتواند، نگاه جنگطلبانه داشته باشد، دیدگاهی که ما در زنان حاکم در جهان امروزی نمیبینیم، در حالیکه با ورود جریان اصیل زنانه به عرصه مدیریتی، دیدگاههای جنگطلبانه و کشتار در جهان کمتر خواهد شد.
نمونههای قرآنی از مدیریت زنانه
این کارشناس به داستان ملکه بلقیس در قرآن کریم اشاره کرد و گفت: میتوانیم تا حدودی نگاه زنانه به مدیریت را در این داستان ببینیم که بلقیس جنگ را قبول نکرد و اصرار داشت که با تعقل و عقلورزی اختلافات پیش آمده با حضرت سلیمان را رفع کند.
ولی مراد به آموزههای قرآنی و سنت اسلامی هم اشاره داشت و گفت: در سنت اسلام نیز زنان نقش مدیریتی حائز اهمیت و پرنفوذی دارند و این حضور زنان حتی در برهههایی باعث چرخش تاریخی شد مثل حضور حضرت زهرا(س) در کنار امام علی(ع) و خطبههای آتشین ایشان و حضور حضرت زینب(س) در واقعه کربلا و تأثیر او در رساندن پیام این واقعه به جهانیان.
وی با تاکید بر اینکه در سنت اسلامی زنان نقشآفرینی حضور جدی داشتهاند، ابراز داشت: اما ادبیات بنیاسرائیل و صهیونیستی در طی این سالیان سعی داشته، تأثیرگذاری زنان در اسلام را نادیده بگیرد.
این کارشناس حوزه زنان با اشاره به اینکه ما هم در ایجاد توازن در مدیریت کشورمان باید از این الگوها بهرهبرداری کنیم تا دربهای خوشبختی به رویمان باز شود، یادآور شد: بسیاری از آسیبهای کنونی جامعه با حضور پررنگ زنان در عرصهها و جایگاههای مختلف نظام برطرف میشود.
وی ادامه داد: بسیاری از مشکلات کنونی جامعه به خصوص جامعه زنان به مشکلات هویتی و نگرشی آنان بازمیگردد، و اگر دیدگاههای زنانه در جایگاه تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور حاکم شود، میتوانیم بسیاری از مشکلات را برطرف کنیم. جدای از مشکلات داخلی، کشورهای اسلامی دیگر نیز تشنه الگوسازی از ایران در این زمینه هستند، تا زنان از جایگاه تشریفاتی خود خارج شوند و به یک هویت مستقل دست یابند؛ چرا که دیدگاه اسلام مبتنی بر عدالت و رفع تبعیضهاست در حالیکه هماکنون این هویت مخدوش است.
رشد جریانهای حقوق زنانی در جهان باعث شده، امروزه دیگر تفاوت میان زن و مرد انکار نشود، بلکه ضمن پذیرش اصل تفاوت بر این نکته تأکید میشود که تفاوت، صرفاً تمایز است نه امتیاز. به عبارت دیگر زن با مرد متفاوت است اما این به معنای برتری یکی بر دیگری نیست.
اگر نیاز جامعه به منظر و صفات زنانه بیشتر از صفات مردانه نباشد کمتر نیست. صفاتی نظیر رابطهمندی، مراقبت، بدنمندی که در زنان عمومیت بیشتری دارد میتواند به تلطیف جامعه و اصلاح ساختارها کمک کند و به الگویی موفق در مدیریت و حل مسائل تبدیل شود. کما اینکه در کنترل بحران کرونا کشورهایی که زنان حضور پررنگی در عرصه مدیریت کلان داشتند موفقتر عمل کردند.
سنت اسلامی نیز نه تنها مانع حضور و تدبیر زنان در جامعه نبوده است بلکه در قرآن بر نقش حضرت مریم(س) و همسر مؤمن فرعون تأکید فراوانی شده است و جایگاه حضرت فاطمه و حضرت زینب سلام الله علیهما در فرهنگ شیعی بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه باعث شده است امروزه زنان در جامعه جایگاه پایینتری نسبت به مردان داشته باشند نه مانع دینی است و نه ناتوانی یا عدم شایستگی بلکه محصول نابرابری در اعطای فرصتهایی بوده که زنان را به حاشیه رانده است. شاید بتوان تبعیض مثبت را به عنوان راهکاری برای بازگرداندن زنان به متن جامعه و جبران این تأخیر تاریخی پیشنهاد کرد.
[1] جعفرنژاد و اسفیدانی 1384 وضعیت زنان در اقتصاد و مدیریت، مطالعه موردی ایران، فصلنامه زنان، سال3، شماره 7، صص 77 تا 103